دوتا دستشو مشت کرد جلوم گرفتو گفت:
اگه بگی گل کدومه میمونم!!!
چه انتخاب سختی بود
ترس از دست دادنش تموم وجودمو فرا گرفته بود
برایه از دست ندادنش
محکم زدم پشت دست چپش و گفتم این گله ...
دستشو باز کرد پوچ بود...
اشکم جاری شد روگونه هام...
حواسش نبود وقتیکه بادست راستش اشکامو پاک کرد
فهمیدم دست راستش هم پوچ بود
(انکه بخواهد برودبه هر بهانه ای که باشد میرود)
نظرات شما عزیزان:
|